لَمپا

لَمپا، چراغی روشن در تاریکی های زمانه
  • لَمپا

    لَمپا، چراغی روشن در تاریکی های زمانه

مشخصات بلاگ
لَمپا

قدیم ندیم ها وقتی شب، تاریکی بر سر مردم شهر می کشید، انسان های بزرگ، زیر نور یک لَمپا، خود را از ظلمت جهل و نفهمی بیرون می کشیدند؛ ای بزرگ! این روزها اگر از تاریکی های زمانه خسته شدی، لَمپا روشن است...

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با موضوع «فاطمیه» ثبت شده است

چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۳۹ ق.ظ

فرازهایی از خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۳۹
کویر نشین
چهارشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۳۲ ق.ظ

فرازی از خطبه فدکیه


 

✨فاطمه زهرا (سلام الله علیها) :✨

🌷من فاطمه ام و پدرم محمّد (صلی الله علیه و آله)، آنچه می گویم، آغاز و پایانش یکی است ( در حرف هایم تناقض نیست)؛ غلط نمی گویم و در اَعمالم راه خطا نمی پویم.🌷

📚فرازی از خطبه فدکیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۳۲
کویر نشین
يكشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۲۴ ب.ظ

خطبه فدکیه حضرت زهرا (سلام الله علیها)



 

دختر پیامبر چه می گوید؟

 

در حساس ترین حوادث سرنوشت ساز برای اسلام و مسلمین، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که به اعتراف شیعه و سنی، پاره ای از تن پیامبر و اطاعت از حضرتش، اطاعت از خدا و رسول است، برای نجات مسلمین از گمراهی، سخنرانی های روشنگرانه ای می کند.

 

حداقل سالی یکبار، در ایّام فاطمیه، این سخنان هدایتگر را بخوانیم...


« ترجمه کامل خطبه فدکیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) (ترجمه آیت الله مکارم)»

 

خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم و بر توفیقاتش شکر می کنم

و بر مواهبی که ارزانی داشته، ثنا می خوانم؛ بر نعمت های گسترده ای که از آغاز به ما داده

و بر مواهب بی حسابی که به ما احسان فرموده و بر عطایای پی در پی که همواره ما را مشمول آن ساخته؛

نعمت هایی که از شماره و احصا بیرون است

و بخاطر گستردگی در بستر زمان هرگز قابل جبران نیست و انتهای آن از ادراک انسان ها خارج است.

بندگان را برای افزایش و استمرار این مواهب به شکر خویش فراخوانده

و خلایق را برای تکمیل آن به ستایش خود دعوت نموده

و آنان را برای بدست آوردن همانند آنها تشویق فرموده [است].

و من شهادت می دهم که معبودی جز خداوند یکتا نیست. بی مثال است و شریک و مانند ندارد.

این سخنی است که روح آن اخلاص است

و قلوب مشتاقان با آن گره خورده و آثار آن در افکار پرتوافکن شده [است].

خدایی که رؤیتش با چشم ها غیر ممکن است،

و بیان اوصافش با این زبان، محال، و درک ذات مقدّسش برای عقل و اندیشه ها ممتنع است.

موجودات جهان هستی را ابداع فرمود، بی آن که چیزی پیش از آن وجود داشته باشد

و همه آنها را ایجاد کرد، بی آن که الگو و مثالی قبل از آن موجود باشد.

آنها را به قدرتش تکوین نمود و به اراده اش خلق کرد،

بی آن که به آفرینش آنها نیاز داشته باشد،

یا فایده ای از صورت بندی آنها عائد ذات پاکش شود.

جز این که می خواست حکمتش را از این طریق آشکار سازد

و مردم را به اطاعتش دعوت کند. قدرت بی پایان خود را از این دریچه نشان دهد.

خلایق را به عبودیت خود رهنمون گردد.

و دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگی تکوین و تشریع قوّت بخشد.

سپس برای اطاعتش پاداش ها مقرّر فرموده و برای معصیتش کیفرها،

تا بندگان را بدینوسیله از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایی بخشد

و به سوی باغ های بهشت و کانون رحمتش سوق دهد

[سخن فاطمه (س) در وصف پیامبر (ص)]

و گواهی می دهم که پدرم محمّد (صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده اوست؛

پیش از آن که او را بفرستد، برگزید؛

و پیش از آن که او را بیافریند، برای این مقام نامزد فرمود

و قبل از بعثتش او را انتخاب نمود،

(در آن روز که بندگان در عالم غیب پنهان بودند و در پشتِ پرده های هول انگیز نیستی، پوشیده

و به آخرین سر حدّ عدم مقرون بودند).

این، بخاطر آن صورت گرفت که خداوند از آینده آگاه بود

و به حوادث جهان احاطه داشت  و مقدرات را به خوبی می دانست.

او را مبعوث کرد تا فرمانش را تکمیل کند،

و حکمش را اجرا نماید و مقدرات حتمی اش را نفوذ بخشد.

هنگامی که مبعوث شد، امّت ها را مشاهده کرد که مذاهب پراکنده ای را برگزیده اند؛

گروهی بر گِرد آتش طواف می کنند و گروهی در برابر بت ها سر تعظیم فرود آورده اند

و با این که با قلبِ خود خدا را شناخته اند، او را انکار می کنند.

خداوند به نور محمّد (صلی الله علیه و آله) ظلمت ها را برچید

و پرده های ظلمت را از دل ها کنار زد

و ابرهای تیره و تار را از مقابل چشم ها برطرف ساخت.

او برای هدایت مردم قیام کرد،

و آنها را از گمراهی و غوایت رهایی بخشید و چشمهایشان را بینا ساخت

و به آیین محکم و پابرجای اسلام رهنمون گشت

و آنها را به راه راست دعوت فرمود.

سپس خداوند او را با نهایت محبّت و اختیار خود و از روی رغبت و ایثار قبض روح کرد.

سرانجام او از رنج این جهان آسوده شد

و هم اکنون در میان فرشتگان و خشنودی پروردگار غفّار

و در جوار قرب خداوند جبّار قرار دارد.

درود خدا بر پدرم پیامبر (صلی الله علیه و آله)، امین وحی

و برگزیده او از میان خلایق باد

و سلام بر او و رحمت خدا و برکاتش.

[قرآن، قانون قوم برگزیده]

سپس رو به اهل مجلس کرد

 (و مسئولیت سنگین مهاجران و انصار را بر شمرد) و فرمود: شما (ای بندگان خدا!)

مسئولان امر و نهی پروردگار و حاملان دین و وحی او هستید

و نمایندگان خدا بر خویشتن و مبلّغان او به سوی امّت ها می باشید.

پاسدار حق الهی در میان شما و حافظ پیمان خداوند که در دسترس همه شماست

و آنچه پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از خود درمیان امت به یادگار گذارده؛ کتاب اللهِ ناطقو قرآن صادق و نور آشکار

و روشنایی پر فروغ است.

کتابی که دلایلش روشن، باطنش آشکار،

ظواهرش پر نور و پیروانش پر افتخار.

کتابی که عاملان خود را به بهشت فرا می خواند و مستمعینش را به ساحل نجات رهبری می کند.

از طریق آن به دلایل روشن الهی می توان نائل گشت

و تفسیر واجبات او را دریافت و شرح محرمات را در آن خواند

و براهین روشن و کافی را بررسی کرد

و دستورات اخلاقی و آنچه مجاز و مشروع است، در آن مکتوب یافت.

سپس افزود: خداوند «ایمان» را سبب تطهیر شما از شرک قرار داده [است]

«نماز» را وسیله پاکی از کبر و غرور.

«زکات» را موجب تزکیه نفس

و نموّ روزی. «روزه» را عامل تثبیت اخلاص.

«حجّ» را وسیله تقویت آیین اسلام.

«عدالت» را مایه هماهنگی دل ها.

«اطاعت» ما را باعث نظام ملت اسلام. و «امامت» ما را امان از تفرقه و پراکندگی.

«جهاد» را موجب عزّت اسلام.

«صبر و شکیبایی» را وسیله ای برای جلب پاداش حق.

«امر به معروف» را وسیله ای برای اصلاح توده های مردم.

«نیکی به پدر و مادر» را موجب پیشگیری از خشم خدا. «صله رحم» را وسیله افزایش جمعیّت و قدرت.

«قصاص» را وسیله حفظ نفوس.

«وفای به نذر» را موجب آمرزش.

«جلوگیری از کم فروشی» را وسیله مبارزه با کمبودها.

«نهی از شرابخواری» را سبب پاکسازی از پلیدی ها.

«پرهیز از تهمت و نسبت های ناروا» را حجابی در برابر غضب پروردگار.

«ترک دزدی» را برای حفظ عفت نفس.

و «تحریم شرک» را برای اخلاص بندگی و ربوبیت حق.

اکنون که چنین است، تقوای الهی پیشه کنید و آنچنان که شایسته مقام اوست، از مخالفت فرمانش بپرهیزید

و تلاش کنید که مسلمان از دنیا بروید. 

خدا را در آنچه امر یا نهی فرموده، اطاعت کنید

و راه علم و آگاهی را پیش گیرید

چرا که از میان بندگان خدا تنها عالمان و آگاهان از او می ترسند و احساس مسئولیت می کنند.

[فاطمه (س)، جایگاه خود، پیامبر (ص) و علی (ع) را  بازمی‏شناساند]

سپس فرمود: ای مردم!

بدانید من فاطمه ام و پدرم محمّد است (که صلوات و درود خدا بر او و خاندانش باد).

آنچه می گویم، آغاز و انجامش یکی است

و هرگز ضد و نقیض در آن راه ندارد  و آنچه را می گویم غلط نمی گویم

و در اعمالم راه خطا نمی پویم.

به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است

و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.>

هر گاه نسبت او را بجویید، می بینید او پدر من بوده است نه پدر زنان شما!

و برادر پسر عموی من بوده است نه برادر مردان شما.

و چه پر افتخار است این نسب، درود خدا بر او و خاندانش باد!

آری، او آمد و رسالت خویش را به خوبی انجام داد و مردم را به روشنی انذار کرد.

از طریقه مشرکان روی بر تافت

و بر گردن‏هایشان کوبید و گلویشان را فشرد، تا از شرک دست بردارند و در راه توحید گام بگذارند.

او همواره با دلیل و برهان و اندرز سودمند مردم را به راه خدا دعوت می کرد.

بت ها را در هم می شکست و مغزهای متکبّران را می کوبید، تا جمع آنها متلاشی شد

و تاریکی ها برطرف گشت. صبح فرا رسید

و حق آشکار شد.

نماینده دین به سخن درآمد و زمزمه های شیاطین خاموش گشت.

افسر نفاق بر زمین فرو افتاد.

گره های کفر و اختلاف گشوده شد

و شما زبان به کلمه اخلاص (لا اله الا الله) گشودید،

در حالی که گروهی اندک و تهی‏دست بیش نبودید!

[فاطمه (س) جایگاه مهاجران و انصار را  باز می‏شناساند]

آری، شما در آن روز بر لب پرتگاه آتش دوزخ قرار داشتید

و از کمی نفرات همچون جرعه ای برای شخص تشنه

و یا لقمه ای برای گرسنه و یا شعله آتشی برای کسی که شتابان به دنبال آتش می رود، بودید

و زیر دست و پاها له می شدید! در آن ایّام آب نوشیدنی شما متعفن و گندیده بود

و خوراکتان برگ درختان! ذلیل و خوار بودید

و پیوسته از این می ترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند!

اما خداوند تبارک و تعالی شما را به برکت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد،

بعد از آن همه ذلّت و خواری و ناتوانی نجات بخشید.

او با شجاعان درگیر شد و با گرگ های عرب و سرکشان یهود و نصاری پنجه درافکند.

ولی هر زمان آتش جنگ را برافروختند، خدا آن را خاموش کرد

و هر گاه شاخ شیطان نمایان می گشت و فتنه های مشرکان دهان می گشود،

پدرم برادرش علی (علیه السلام) را در کام آنها می افکند و آنها را بوسیله او سرکوب می نمود

و او هرگز از این مأموریت های خطرناک باز نمی گشت، مگر زمانی که سرهای دشمنان را پایمال می کرد

و آتش جنگ را با شمشیرش خاموش می نمود

او  (علی «علیه السلام») در راه خشنودی خدا متحمّل رنج و سختی گردید

و در راه انجام دستورات الهی تلاش می نمود

و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزدیک و سیّد و سالار اولیای خدا بود. 

او همیشه آماده  (فعالیت) و خیرخواه مردم بود و با جدیت و زحمت تلاش می نمود

و این در حالی بود که شما در رفاه و خوشگذرانی، آسایش،

نعمت و امنیت بسر می بردید و انتظار می کشیدید که برای ما  (اهل بیت «علیهم السلام») حوادث ناگوار

پیش آید و توقّع شنیدن اخبار  (بد درباره ما) داشتید

و هنگام جنگ عقب نشینی می کردید و از نبرد فرار می کردید!

[فاطمه (س) خیانت مهاجران و انصار را در «سقیفه»  گوشزد می‏کند]

اما هنگامی که خداوند سرای پیامبران را برای پیامبرش برگزید

و جایگاه برگزیدگانش را منزلگاه او ساخت،

ناگهان کینه های درونی و آثار نفاق در میان شما ظاهر گشت

و پرده دین کنار رفت.

گمراهان به صدا درآمدند  و گمنامان فراموش شده، سر بلند کردند.

نعره های باطل برخاست

و در صحنه اجتماع شما به حرکت درآمدند.

شیطان سرش را از مخفیگاه خود بیرون کرد و شما را به سوی خود دعوت نمود

و شما را آماده پذیرش دعوتش یافت و منتظر فریبش!

سپس شما را دعوت به قیام کرد و سبکبار برای حرکت یافت!

شعله های خشم و انتقام را در دل های شما برافروخت و آثار غضب در شما نمایان گشت

و همین امر سبب شد بر غیر شتر خود علامت نهید و سرانجام به غصب حکومت پرداختید .

در حالی که هنوز چیزی از رحلت پیامبر نگذشته بود، زخم های مصیبت ما وسیع

و جراحات قلبی ما التیام نیافته

و هنوز پیامبر (صلی الله علیه و آله) به خاک سپرده نشده بود، بهانه شما این بود که «می ترسیم فتنه ای برپا شود!»

و چه فتنه ای از این بالاتر که در آن افتادید؟ و همانا دوزخ به کافران احاطه دارد.

چه دور است این کارها از شما!

راستی چه می کنید؟ و به کجا می روید؟

با این که کتاب خدا  قرآن در میان شماست، همه چیزش پر نور،

نشانه هایش درخشنده، نواهی اش آشکار،

اوامرش واضح، اما شما آن را پشت سر افکنده اید!

آیا از آن روی برتافته اید؟ یا به غیر آن حکم می کنید؟

آه که ستمکاران جانشین بدی را برای قرآن برگزیدند

و هر کس آیینی غیر از اسلام را انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد

و در آخرت از زیانکاران است.

آری، شما ناقه خلافت را در اختیار گرفتید، حتی این اندازه صبر نکردید که رام گردد

و تسلیمتان شود،

ناگهان آتش فتنه ها را برافروختید

و شعله های آن را به هیجان درآوردید

و ندای شیطان اغواگر را اجابت نمودید

و به خاموش ساختن انوار تابان آیین حق

و از میان بردن سنّت های پیامبر پاک الهی پرداختید.

به بهانۀ گرفتن کف  از روی شیر،  آن را به کلی تا ته مخفیانه نوشیدید. (ظاهراً سنگ دیگران را به سینه می زدید، اما باطناً در تقویت کار خود بودید)

برای منزوی ساختن خاندان و فرزندان او به کمین نشستید.

ما نیز چاره ای جز شکیبایی ندیدیم؛ همچون کسی که خنجر بر گلوی او

و نوک نیزه بر دل او نشسته باشد!>

[فاطمه (س) و فدک]

عجب این که شما چنین می پندارید که خداوند ارثی برای ما قرار نداده  و ما از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ارث نمی بریم!

آیا از حکم جاهلیّت پیروی می کنید؟

چه کسی حکمش از خدا بهتر است برای آنها که اهل یقینند؟ آیا شما این مسائل را نمی دانید؟

آری، می دانید و همچون آفتاب برای شما روشن است که من دختر اویم. شما ای مسلمانان!

آیا باید ارث من به زور گرفته شود؟

[استشهاد فاطمه (س) از قرآن برای ابوبکر  درباره  فدک]

ای فرزند ابی قُحافه! به من پاسخ ده!

آیا در قرآن است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارثی نبرم؟

چه سخن ناروایی!

آیا عمداً کتاب خدا را ترک گفتید و پشتِ سر افکندید؟

در حالی که می فرماید: «و سلیمان وارث داود شد»

و در داستان یحیی بن زکریا می گوید:

«(خداوندا!) تو از نزد خود جانشینی به من ببخش که وارث من و دودمان یعقوب باشد»

و نیز می فرماید: «و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در احکامی که خدا مقرّر داشته،  (از دیگران) سزاوارترند»

و نیز می گوید: «خداوند درباره فرزندانتان به شما سفارش می کند

که سهم  (میراث) پسر به اندازه سهم دو دختر باشد»

و نیز فرموده: «اگر کسی مالی از خود بگذارد، برای پدر و مادر و نزدیکان بطور شایسته وصیت کند. این حقی است بر پرهیزکاران».

شما چنین پنداشتید که من هیچ بهره و ارثی از پدرم ندارم؟

و هیچ نسبت و خویشاوندی در میان ما نیست؟! آیا خداوند آیه ای مخصوص شما نازل کرده است

که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می گویید: پیروان دو مذهب از یکدیگر ارث نمی برند،

و من با پدرم یک مذهب نداریم؟

یا این که شما به عام و خاص قرآن از پدرم و پسر عمویم آگاهترید؟

حال که چنین است، پس بگیر آن  ارث مرا  که همچون مرکب آماده و مهار شده، آماده بهره برداری است و بر آن سوار شو.

ولی بدان در قیامت تو را دیدار می کند (و بازخواست می نماییم).

پس در آن روز چه جالب است که داور، خداست

و مدّعی تو، محمّد (صلی الله علیه و آله)،

و موعدِ داوری، رستاخیز و در آن روز باطلان زیان خواهند دید.

اما پشیمانی به حال شما سودی نخواهد داشت!>

و (بدانید) «هر چیزی  که خداوند به شما داده سرانجام  قرارگاهی دارد  و در موعد خود انجام می گیرد  و بزودی خواهید دانست»

«چه کسی عذاب خوار کننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد.

[فاطمه (س) انصار را درباره «فدک» سرزنش می‏کند]

سپس بانوی اسلام گروه انصار را مخاطب ساخته

با آهنگی رسا و محکم و کوبنده ادامه سخن داد و چنین فرمود: ای جوانمردان

و ای بازوان توانمند ملت و یاران اسلام!

این نادیده گرفتن حق مسلم من از سوی شما چیست؟

این چه تغافلی است که در برابر ستمی که بر من وارد شده نشان می دهید؟!

آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، «پدرم» نمی فرمود: «احترام هر کس را در مورد فرزندان او باید نگاه داشت؟»

چه زود اوضاع را دگرگون ساختید

و چه با سرعت به بیراهه گام نهادید،

با این که توانایی بر احقاق حق من دارید و نیروی کافی بر آنچه می گویم در اختیار شماست.

آیا می گوئید: محمّد (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت  و همه چیز تمام شد و خاندان او باید فراموش شوند؟

مرگ او مصیبت و ضربه دردناکی بر جهان اسلام بود که شکافش هر روز آشکارتر و گسستگی آن دامنه دارتر

و وسعتش فزونتر می گردد. زمین از غیبت او تاریک

و ستارگان برای مصیبتش بی فروغ

و امیدها به یأس مبدل گشت و کوه ها متزلزل گردید

و احترام افراد پایمال شد و با مرگ او حرمتی باقی نماند!

به خدا سوگند، این حادثه ای است عظیم و مصیبتی است بزرگ

و ضایعه ای است جبران ناپذیر.

ولی فراموش نکنید اگر پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفت، قرآن مجید قبلا از آن خبر داده بود.

همان قرآنی که پیوسته در خانه های شماست و صبح و شام

با صدای بلند و فریاد و یا  آهسته و با الحان مختلف در گوش ما خوانده می شود.

پیامبران پیشین نیز قبل از او با این واقعیت رو به رو شده بودند

چرا که مرگ فرمان تخلف ناپذیر الهی است.

آری، قرآن صریحاً گفته بود: «محمّد (صلی الله علیه و آله) فقط فرستاده خداست

و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودند.

آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب بر می گردید؟

(و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟)

و هر کس به عقب بازگردد، هرگز به خداوند ضرری نمی زند

و خداوند بزودی شاکران  (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد».

[فاطمه (س) انصار را به «قیام» فرامی‏خواند]

عجبا! ای فرزندان «قَیله»!

آیا ارث من باید پایمال گردد و شما آشکارا می بینید و می شنوید

و در جلسات و مجمع شما این معنا گفته می شود

و اخبارش به خوبی به شما می رسد و باز هم خاموش نشسته اید؟!

با این که دارای نفرات کافی و تجهیزات و نیروی وسیع و سلاح و سپر هستید،

دعوت مرا می شنوید و لبیک نمی گویید؟

و فریاد من در میان شما طنین افکن است و به فریاد نمی رسید؟

با این که شما در شجاعت زبانزد می باشید.

در خیر و صلاح معروفید

و شما برگزیدگان اقوام و قبائل هستید.

با مشرکان عرب پیکار کردید و رنج ها و محنت ها را تحمل نمودید.

شاخ های گردنکشان را درهم شکستید و با جنگجویان بزرگ دست و پنجه نرم کردید

و شما بودید که پیوسته با ما حرکت می کردید و در خط ما قرار داشتید.

دستورات ما را گردن می نهادید و سر بر فرمان ما داشتید،

تا آسیای اسلام بر محور وجود خاندان ما به گردش درآمد

و شیر در پستان مادر روزگار فزونی گرفت.

نعره های شرک در گلوها خفه شد و شعله های دروغ فرو نشست.

آتش کفر خاموش گشت

و دعوت به پراکندگی متوقف شد

و نظام دین محکم گشت.

پس چرا بعد از آن همه بیانات قرآن و پیامبر (صلی الله علیه و آله) امروز حیران مانده اید؟

چرا حقایق را بعد از آشکار شدن مکتوم می دارید و پیمان های خود را شکسته اید

و بعد از ایمان راه شرک پیش گرفته اید؟

«آیا با گروهی که پیمان های خود را شکستند

و تصمیم به اخراج پیامبر (صلی الله علیه و آله) گرفته اند، پیکار نمی کنید؟

در حالی که آنها نخستین بار  (پیکار با شما را) آغاز کردند. آیا از آنها می ترسید؟

با این که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید».

[فاطمه (س) چراییِ خاموشی و خیانت انصار را  در بارۀ «خلافت» و «فدک» بازگو میکند]

آگاه باشید من چنین می بینم که شما رو به راحتی گذارده اید و عافیت طلب شده اید.

کسی را که از همه برای زعامت و اداره امور مسلمین شایسته تر بود دور ساختید

و به تن پروری و آسایش در گوشه خلوت تن دادید

و از فشار و تنگنای مسئولیت ها به وسعت بی تفاوتی روی آوردید.

آری، آنچه را از ایمان و آگاهی در درون داشتید، بیرون افکندید

و آب گوارایی را که نوشیده بودید، به سختی از گلو برآوردید!

اما فراموش نکنید خداوند می فرماید: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید،

(به خدا زیانی نمی رسد، چرا که) خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است».

بدانید و آگاه باشید من آنچه را باید بگویم، گفتم.

با این که بخوبی می دانم ترک یاری حق با گوشت و پوست شما آمیخته

و عهدشکنی، قلب شما را فرا گرفته است.

ولی چون قلبم از اندوه پر بود

و احساس مسئولیت شدیدی می کردم،

کمی از غم های درونی ام بیرون ریخت

و اندوهی که در سینه ام موج می زد، خارج شد

تا با شما اتمام حجت کنم و عذری برای احدی باقی نماند،

اکنون که چنین است این مرکب خلافت و آن فدک، همه از آنِ شما،

محکم بچسبید.

ولی بدانید این مرکبی نیست که راه خود را بر آن ادامه دهید؛ پشتش زخم و کف پایش شکسته است!

داغ ننگ بر آن خورده

و غضب خداوند علامت آن است و رسوایی ابدی همراه آن

و سرانجام به آتش برافروختۀ خشم الهی که از دل ها سر بر می کشد، خواهد پیوست!

فراموش نکنید آنچه را انجام می دهید، در برابر خداست.

«آنها که ستم کردند، بزودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!»

و من دختر پیامبری هستم که شما را در برابر عذاب شدید انذار کرد،

«آنچه از دست شما بر می آید، انجام دهید. ما هم انجام می دهیم

و انتظار بکشید، ما هم منتظریم!».

منابع خطبه :


دلائل الامامه، طبری، ص111
احتجاج، طبرسی، ج1، ص
98

کشف الغمه، اربلی، ج1، ص48

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج16، ص211

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۸ ، ۲۱:۲۴
کویر نشین
يكشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۴۰ ق.ظ

متن حدیث لوح اخضر



 

متن کامل حدیث لوح اخضر فاطمه (سلام الله علیها)
 

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ؛ این نامه‏اى از خداوند عزیز حکیم، براى محمّد، رسول و نور و سفیر و حاجب و دلیل او است که روح الأمین (جبرئیل) آن را از نزد ربّ العالمین نازل نمود.

 اى محمّد اسامى مرا بزرگ بدار و نعمتهایم را شکر کن، و آنها را انکار مکن، همانا منم اللَّه، که جز من معبودى نیست، منم درهم کوبنده جبّاران، خوارکننده ستمگران‏ و پاداش‏دهنده روز جزا، هیچ معبودى جز من نیست، هر که امید به غیر فضل من بندد یا از غیر عدالت من بترسد، او را عذابى نمایم که هیچ کس را عذاب  نکرده باشم، پس تنها مرا بپرست و فقط بر من توکّل کن.

و این را بدان که من هیچ پیامبرى را مبعوث نکردم جز آنکه در پایان مأموریّتش براى او وصى و جانشینى قرار دادم، من تو را بر تمام انبیاء؛ و وصىّ تو را بر تمام اوصیاء فضیلت و برترى دادم، و تو را به دو نوه شیرزاده‏ات گرامى داشتم. پس حسن را پس از پایان روزگار پدرش کانون علم خود قرار دادم و حسین را گنجینه‏دار وحى خود نمودم و او را به شهادت گرامى داشتم. او از همه شهدا برتر و مقامش از همه آنان بالاتر است.کلمه تامّه‏ام را همراه او و حجّت رسا و بالغه‏ام را نزد او گذاردم، به واسطه عترت او ثواب دهم و مجازات کنم. نخستین فرد از عترتِ (حسین)، نامش «علىّ» (امام سجّاد) است، او سرور عابدان و زینت اولیاى گذشته من است.

سپس پسر او- که نامش همچون جدّ محمود خود- «محمّد» است (امام باقر)، او شکافنده علم و کانون حکمت من است، و «جعفر» (امام صادق) که شک‏کنندگان در باره او به هلاکت رسند، هر که او را نپذیرد، مرا نپذیرفته، وعده حقّ من است که مقام جعفر را گرامى داشته، و بواسطه پیروان و یاران و دوستانش خوشحال و مسرورش سازم.

و «موسى» (امام کاظم) که پس از او برگزیدم، و پس از او فتنه و آشوبى کور و تاریک واقع شود (اشاره به فرقه واقفیه که امامت امام رضا را انکار کردند.)، بدانید که رشته فرض و وجوب من پاره نمى‏شود، و حجّت من پنهان نمى‏ماند، و دوستان من به شقاوت نمى‏افتند، بدانید هر کس که یکى از آنان را انکار کند بى‏شکّ نعمت مرا انکار نموده، و هر که آیه‏اى از کتاب مرا تغییر دهد، بر من دروغ بسته است. و واى بر دروغ‏بندان و منکران پس از پایان کار موسى(کاظم)، بنده و دوست برگزیده‏ام، بدانید هر که هشتمین را تکذیب کند همه اولیایم را تکذیب نموده، «علىّ» (امام رضا) ولى و یاور من است، بارهاى سنگین نبوّت را بر دوش او مى‏گذارم و توسّط آن به او قدرت و توانمندى مى‏دهم و در آخر مرد پلید متکبّرى او را مى‏کشد. و در شهرى که آن را بنده صالح [ذو القرنین‏] بنا نهاده است؛ در کنار بدترین مخلوقم (هارون الرشید) دفن مى‏شود، فرمان و وعده من محقّق و ثابت است که: او را به وجود پسر و جانشینش «محمّد» (امام جواد) خوشحال خواهم ساخت، همو که وارث علم من، و کانون حکمت و محل اسرار من است، و او حجّت من بر خلقم مى‏باشد، هر بنده‏اى که به او ایمان آورد، بهشت را جایگاهش سازم و شفاعت او را درباره هفتاد تن از خانواده‏اش- که همگى مستحقّ عذاب دوزخند قبول نمودم- و عاقبت کار فرزندش «علىّ» (امام هادی) را- که دوست و یاور من و گواه در میان خلق است و امین وحى من مى‏باشد- ختم به خیر و سعادت گردانم، از او فرزندى بوجود آورم‏ به نام «حسن»(امام عسکری) که مردم را به راه من دعوت مى‏کند و خزانه‏ دار گنجینه علم من است.

سپس دینم را توسّط پسر او «محمّد» (امام زمان) که مایه رحمت همه جهانیان است کامل کنم، او برخوردار از کمال موسى، نورانیّت عیسى، صبر ایّوب بوده و سیّد و سرور همه اولیاى من است، در ایّام غیبت او دوستانم ذلیل و خوار مى‏شوند، تا آنجا که سرهاى آنان را همچون سرهاى ترک و دیلم (کفّار) براى هم هدیه مى‏فرستند، آنان را بکشند و بسوزانند، در آن روزگار اولیایم ترسان و وحشت زده‏اند، و پیوسته زمین از خونشان رنگین شود، و ناله و فغان در میان زنانشان بلند گردد، آرى آنان دوستان حقیقى من مى‏باشند، توسّط همانان هر فتنه کورى را دفع کنم، و از برکت ایشان هر شبهه و مصیبت و سختى را مرتفع سازم، آنانند که درودها و بخشایشى از پروردگارشان بر آنها است و ایشانند راه یافتگان.»

الإحتجاج / ترجمه جعفرى، ج‏1، ص: 148

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۸ ، ۰۹:۴۰
کویر نشین
يكشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۳۰ ق.ظ

لوح سبز فاطمه (سلام الله علیها)


 

✅ جابر بن عبدالله انصاری در محضر امام باقر (علیه السلام) عرض کرد:

✍️روزی برای تبریک تولّد امام حسین (علیه السلام) خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) رسیدم. در دست آن حضرت لوح سبز رنگی همچون زمرّد بود که در آن نوشته هایی سفید چون نور خورشید بود.
عرض کردم: پدر و مادرم به فدای شما ای دختر پیامبر، این لوح سبز چیست؟
👈حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمودند: 💎این لوحی است که خداوند متعال آن را به رسولش اهدا کرده که اسم پدرم و شوهرم و اسم دو پسرم و اوصیای از نسل من در آن ذکر شده است و پدرم برای خشنودی من، این لوح را به من بخشیده است.💎

📚اصول کافی، ج1، ص527
📚امالی، شیخ طوسی، ص291
📚بشارة المصطفى لشیعة المرتضى، ج‏2 ؛ ص183
📚بحارالانوار، علامه مجلسی، ج36، ص 202  
📚احتجاج، طبرسی، ج1، ص67
و کتب حدیثی دیگر ...

💯حدیث لوح اخضر (سبز رنگ) از حدیث های صحیحی است که از فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در اثبات امامت ائمه دوازده گانه نقل شده و در کتب معتبر فراوانی آمده است. ابوبصیر از یاران خاص امام صادق (علیه السلام) می گفت: اگر در عمرت فقط همین یک حدیث را شنیده باشی، برایت کافی است!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۸ ، ۰۹:۳۰
کویر نشین